در حال بارگذاری ...
...

در آغاز ‌به عنوان بازیگر وارد گروه هنر ملی شدم و بیشتر در کارهای هادی اسلامی بازی می‌کردم از نمایش‌های هادی اسلامی در"حسن سنتوری"، "گورکن"، "روسری قرمز"، "زیر گذر لوطی صالح" بازی داشتم. هادی مبتکر و متخصص نوعی رئالیسم سنتیِ ایرانی بود

در آغاز ‌به عنوان بازیگر وارد گروه هنر ملی شدم و بیشتر در کارهای هادی اسلامی بازی می‌کردم از نمایش‌های هادی اسلامی در"حسن سنتوری"، "گورکن"، "روسری قرمز"، "زیر گذر لوطی صالح" بازی داشتم. هادی مبتکر و متخصص نوعی رئالیسم سنتیِ ایرانی بود

حمید لیقوانی نامی است که شنیده‌ام. عکسی است که روی دیوارهای اداره تئاتر دیده‌ام. همان که پوستر یکی از نمایش‌هایش‌‌ در راه پله‌های اداره تئاتر نسب شده است. اطلاعاتی گنگ و مبهم، شنیده از این جا و آن جا درباره‌اش می‌دانم، این که نامی است در حافظه‌یِ"گروه هنر ملی"، این که از چهره‌هایِ فعال"خانه نمایش" اداره تئاتر بوده است، این که در دهه 60 در تئاترشهر نمایش‌هایش را اجرا می‌کرده است، این که به ناگاه در دهه‌ی 70 دیگر نامی از او نمی‌بینیم وحالا در خبرها آمده است‌‌: "حمید لیقوانی" مشغول تمرین نمایش"دو جلاد" نوشته"فرناندو آرابال" است و قرار است این نمایش در خانه نمایش اداره تئاتر روی صحنه برود. او قرار است به مکانی بازگردد که زمانی فعالیت‌های خود را از آن جا آغاز کرده بود. تهیه گزارشی از تمرین این نمایش بهانه‌ای می‌شود که بتوانم به ندانسته‌ها و شنیده‌هایم از حمید لیقوانی بپردازم. همان مسیر همیشگی طی می‌شود. با‌‌ او‌ تماس می‌گیریم و قرار بر این می‌شود یک ساعت پیش از شروع تمرین در اداره تئاتر باشم تا بتوانیم گفت‌وگوی کوتاهی داشته باشیم و حالا ساعت سه بعدازظهر است، اتاق شماره 33 اداره تئاتر و مقابل حمید لیقوانی نشسته‌ام. اول از همه از او می‌خواهم که به گذشته‌ها برود، می‌گوید:«در آغاز به سینما علاقه‌مند بودم. مشغول گذراندن کلاس‌های سینمای آزاد بودم تا این که "هادی اسلامی" که با هم دوست بویم برای بازی در یک نقش پایم را به فضای تئاتر باز کرد‌، آن نقش را بازی کردم و دیگر ماندگار شدم. این چنین شد که از سال 50 وارد گروه هنر ملی شدم. در آن زمان گروه هنر ملی متشکل از دو گروه بود که هر دو گروه زیر نظر"عباس جوانمرد" فعالیت می‌کرد. من به همراه هادی اسلامی، خسرو شکیبایی، حسین خانی‌بیگ، حسین افشار، فراز معصومی، رحیم بقایی و... عضو گروه دوم هنر ملی بودیم. حدود سال‌های 53 یک کارگاه آموزشی در اداره تئاتر برگزار شد که در این کارگاه فردی به نام"گیل پیترسون" شیوه بازیگری متد را تدریس می‌کرد. به مدت 4 سال و روزی حدود 5 ساعت در این کلاس‌ها حضور پیدا می‌کردم. 14یا 15 نفر بودیم که برای حضور در این کلاس‌ها انتخاب شدیم. کلاس‌ها در همین اتاق 33 که آن زمان نامش"آتلیه شماره 2" بود، برگزار می‌شد.» و در ادامه تأکید می‌کند:«بیشتر آن چه را که می‌دانم مدیون"پیترسون" هستم.»
می‌پرسم که از چه زمانی کارگردانی را تجربه کردید، می‌گوید:«در آغاز ‌به عنوان بازیگر وارد گروه هنر ملی شدم و بیشتر در کارهای هادی اسلامی بازی می‌کردم از نمایش‌های هادی اسلامی در"حسن سنتوری"، "گورکن"، "روسری قرمز"، "زیر گذر لوطی صالح" بازی داشتم. هادی مبتکر و متخصص نوعی رئالیسم سنتیِ ایرانی بود. اما در سال 54 گروه تئاتر"دو" را تشکیل دادم و دیگر به شکل مستقل فعالیت‌هایم را ادامه دادم. نمایش"آسانسور مطبخ" نوشته"هارولد پینتر" را به عنوان اولین کار رسمی کارگردانی کردم. البته در همان زمان در کارهای اساتید گروه هنر ملی به عنوان دستیار و مدیر صحنه حضور پیدا می‌کردم.»
لیقوانی اشاره می‌کند ‌به جعفر والی و نصرت پرتوی که در کارهای آن‌ها به عنوان دستیار و مدیر صحنه حضور داشته است.
لیقوانی از دیگر نمایش‌هایی که کارگردانی کرده است به"مضرات دخانیات" و"خودکشی" (چخوف)، "سرگشتگی‌های هملت" (یک اجرای تک نفره براساس نمایشنامه هملت)، "چِچه" (پیراندلو)، "ترس و نکبت رایش سوم" (برشت)، "یک روز که خورشید نباشه" و"شهر آفتابگردان" (کاظم اخوان)، "هملت در چهارسو" (کارگردانی مشترک با اصغر قد‌س) اشاره می‌کند. آخرین کار او نیز نمایش"عطرهای عربستان" نوشته"فرناندو آرابال" بوده است که در سال 67 در مجموعه تئاترشهر اجرا شده است.
به غیبت 18 ساله‌اش در تئاتر اشاره می‌کنم و دلیل این غیبت را می‌پرسم. خیلی کوتاه اشاره می‌کند‌‌:«کار دلخواهم پیش نیامد. البته یک بار در سال 80 قرار شد نمایش"تیتوس آندرانیکوس" را اجرا کنم، تمرین‌ها را هم شروع کردیم، اما ‌‌دیر شروع کرده بودیم و نسبت به تاریخ اجرا، رسیدن به نتیجه مطلوب، امکان پذیر نبود، به همین خاطر از اجرای نمایش صرف نظر کردم. در سال 83 هم برای بخش ویژه جشنواره فجر خواستند که کاری را آماده کنم که نمایشنامه"ماشین‌نویس‌ها و ببر" را پیشنهاد دادم که قبول نشد.»
در ادامه و باز بسیار کوتاه اشاره می‌کند‌:«کارهای دلخواهم رد شد.»
می‌پرسم در این مدت از تئاتر دور بودید، صحبتم را قطع می‌کند و می‌گوید:«نه، با تئاتر فاصله نداشتم. مشغول تدریس بودم و ‌اجراها را هم پیگیری می‌کردم.»
درباره آثار برجسته‌ای که در این مدت دیده است می‌پرسم، تعارف نمی‌کند و نام می‌برد:«سمندریان همچنان استاد بلامنازع‌ است، به خصوص در کارهای اکسپرسیونیستی. بیضایی همچنان در اوج است. کارهای رفیعی را هم خیلی پسندیدم.»
از جوان‌ها می‌پرسم، می‌گوید:«از میان جوان‌ها که البته حالا رو به میانسالی می‌روند، محمد رحمانیان رشد بسیار خوب و بالنده‌ای داشته است و همچنان هم به رشد خود ادامه می‌دهد. او این کاره است.» در ادامه از"حمید امجد" نام می‌برد و سپس از"حامد محمدطاهری" می‌گوید:«از او نمایش"سیاها" را دیدم. نمی‌دانم الان کجاست‌ اما یک پدیده بود، بدون ادا و اصول. از نزدیک شناختی نسبت به او ندارم اما چنین کسی نیاز بود. متأسفانه دیگر ندیدمش.»
درباره کلاس‌های پیترسون می‌پرسم، می‌گوید:«از نظر فنی خیلی پربار بود. ما قبل از این کلاس‌ها به شکل تئوری و حتی غلط چیزهایی درباره استانیسلاوسکی می‌دانستیم. اما در این کارگاه به شکل عملی با شیوه متد آشنا شدیم.»
از دیگر افرادی که در این کارگاه حضور داشته‌اند می‌پرسم، اشاره می‌کند به نام‌های"محمدرضا داودنژاد"، مرحوم"‌مهناز داودنژاد" و"فیروز مجیدی".
در ادامه به نمایش"دو جلاد" می‌پردازیم، می‌گوید:«دو نمایشنامه را پیشنهاد دادم، یکی"بانو و سگ ملوس" که براساس داستان چخوف، خودم برای تئاتر تنظیم کرده بودم و یکی هم همین متن"دو جلاد" نوشته آرابال که با نمایشنامه"دو جلاد" موافقت کردند.»‌ در ادامه و درباره‌یِ موضوع نمایشنامه می‌گوید:«نمایشنامه به بحران خانواده در دهه 50 و 60 در کشور اسپانیا می‌پردازد که بعد از روی کار آمدن دیکتاتوری"فرانکو" یک پوچی فراگیر در جامعه مستقر می‌شود. در پیچاپیچ این بحران‌ها یک مادر می‌خواهد خانواده خود را حفظ کند، اما یکی از بچه‌ها به دلیل عدم درک، با مادر‌ مخالفت می‌کند.»
لیقوانی درباره زمان اجرا می‌گوید:«ابتدا قرار بود در اسفند ماه نمایش را اجرا کنیم ولی به دلیل اجرای عمومی نمایش‌های همایش عاشوراییان پیشنهاد دادند که نمایش را در فروردین ماه اجرا کنیم که من هم پذیرفتم. فروردین زمان مناسبی به نظرم آمد. به احتمال زیاد از 20 فروردین ماه نمایش را اجرا خواهیم کرد.»
درباره برنامه‌های آینده‌اش می‌پرسم، می‌گوید:«سه نمایشنامه را مد نظر دارم، "تیتوس آندرانیکوس" (شکسپیر)، "ننه دلاور" (برشت) و"زنان تروا". خودم بیشتر به"تیتوس آندرانیکوس" و"زنان تروا" تمایل دارم.»
وقتی برای بار دوم نام نمایشنامه"تیتوس آندرانیکوس" را از او می‌شنوم، به اجرای"روبرتو چولی" از این نمایشنامه اشاره می‌کنم که چند سال پیش در تالار وحدت روی صحنه رفت، می‌گوید:«آن اجرا را دیدم. او نگاهی فانتاستیک و تقریباً‌ طنز به نمایشنامه‌ داشت. به هر حال این هم می‌تواند یک نوع نگاه باشد، اما من دوست دارم شکل کلاسیک کار را حفظ کنم و مدرنیزم را در روانشناسی شخصیت‌ها به کار بگیرم.»
خودش هم اشاره می‌کند به نمایش"هاهملت" به کارگردانی"‌‌زونر" که‌ چند سال پیش در جشنواره فجر اجرا شد و در آن داستان هملت توسط دو بازیگر اجرا می‌شد، می‌گوید:«تجربه‌ای این چنینی را من هم داشتم. در سال 56 نمایش"سرگشتگی‌های هملت" را به شکل تک نفره اجرا کردم. داستان مربوط به هنرپیشه‌ای بود که می‌خواست نقش هملت را بازی کند، اما فرصت این کار پیش نمی‌آید. کل کار یک اتود تجربی بود.» و در ادامه اشاره می‌کند که تاکنون دو بار نقش"کلادیوس" را در تئاتر بازی کرده است. یک بار در نمایش"هملت در چهارسو" و یک بار هم در سال 70 و در نمایش"هملت" به کارگردانی قطب‌الدین صادقی.
لیقوانی درباره دیگر کارهای آینده خود می‌گوید:«به فکر یک کتاب هستم، درباره‌یِ بازیافت‌های ایرانی شیوه متد. چیزی که می‌خواهم از آن به عنوان بازیگریِ ایرانی یاد کنم. این شیوه از همان شیوه متد می‌آید که با مشخصات روانی یک ایرانی سازگار شده است. فعلاً مشغول فیش‌بردار هستم. در این کتاب می‌خواهم به ویژگی‌های کاربردی متد اکتینگ بپردازم. برای مثال به ریزه‌کاری‌های تمرین در این شیوه.»
حالا هر سه بازیگر اصلی نمایش آماده‌اند. "نیرا آقاپور" نقش مادر خانواده را بازی می‌کند. او تئاتر را از سال 74 با نویسندگی و کارگردانی کار کودک آغاز کرده است. از جمله بازی‌های او هم می‌توان‌ به بازی در نمایش"نیلوفرهای آبی" به کارگردانی زهره غلامی اشاره کرد که در سال 84 در خانه نمایش روی صحنه رفته است. این روزها نیز به شدت درگیر فعالیت در حوزه تئاتر آپارتمانی است. نقش دخترهای خانواده نیز توسط"ساناز کیهان" و"منا شمس‌الدین" بازی می‌شود. ساناز کیهان بیش از این در حوزه تصویر فعالیت کرده است که از آن جمله می‌توان به سریال‌های"خط قرمز"، "شب آفتابی"و"همسفر" به کارگردانی قاسم جعفری و"پای پیاده" به کارگردانی اصغر توسلی اشاره کرد. از جمله بازی‌های سینمایی او هم می‌توان به فیلم"نان، عشق، موتور هزار" اشاره کرد. همچنین دو فیلم سینمایی نیز آماده اکران دارد که از آن جمله می‌توان به فیلم سینمایی"سوگند" به کارگردانی شاپور قریب اشاره کرد.»
کیهان درباره دلیل حضورش در فضای تئاتر می‌گوید:«خیلی دنبال تئاتر بودم و می‌خواستم با پشتوانه بازی در تئاتر، بازیگری را ادامه بدهم. می‌خواستم از اصول با مقوله بازیگری درگیر باشم.»
منا شمس‌الدین نیز تحصیل کرده تئاتر است و در گرایش ادبیات نمایشی از دانشگاه اراک فارغ‌التحصیل شده او تا کنون در نمایش‌های دانشجویی بسیاری حضور داشته است، اما جالب این جاست که بین سال 75 تا 78 عضو تیم ملی اسکی بانوان بوده است!
با حضور این سه بازیگر تمرین آغاز می‌شود. آن چنان که برمی‌آید نمایش آماده اجراست. لیقوانی به ندرت تمرین را قطع می‌کند تنها در بعضی از لحظات از جای خود بلند می‌شود و با زبان اشاره چیزهایی را به بازیگران می‌گوید. دو صحنه از نمایش بدون قطع تمرین می‌شود. در بخشی از تمرینات لیقوانی به آرامی ‌در گوشم زمزمه می‌کند:«کل فضایِ صحنه سیاه و سفید است. هیچ چیز خاکستری‌ای نداریم.»